جدول جو
جدول جو

معنی بشو رفتن - جستجوی لغت در جدول جو

بشو رفتن
(مَ)
در تداول عامه، بشوهر رفتن دختر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باز رفتن
تصویر باز رفتن
دوباره رفتن، بار دیگر رفتن، بازگشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بو گرفتن
تصویر بو گرفتن
بو برداشتن، خوشبو یا بدبو شدن، بوناک شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
فروشدن، پایین رفتن، درون چیزی رفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ عَ)
بیرون روفتن. روفتن به بیرون. جاروب کردن به خارج:
او را بجای روب هجای من
با خاک ره بکوی برون رفتی.
سوزنی، مانده و لاغر کردن سفر کسی را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نزار کردن ستوراز بسیاری راندن و پیش آمدن. (تاج المصادر بیهقی) ، عارض شدن. (از اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
(مَ ظَ)
بیرون رفتن. خارج شدن:
رفت برون میر رسیده فرم
پخچ شده بوق و دریده علم.
منجیک.
بگفت و برون رفت گرد دلیر
بهمراه میلاد و کشواد شیر.
فردوسی.
خروشی برآورد و دل پر ز درد
برون رفت از ایوان دو رخساره زرد.
فردوسی.
برآمدز ایران سپه بوق و کوس
برون رفت بهرام و گرگین و طوس.
فردوسی.
سپنجی سرائیست دنیای دون
بسی چون تو زو رفت غمگین برون.
فردوسی.
بر آمدن عید و برون رفتن روزه
ساقی بدهم باده بر باغ و بسبزه.
منوچهری.
صبحدمی با دو سه اهل درون
رفت فریدون به تماشا برون.
نظامی.
حکیم از بخت بی سامان برآشفت
برون از بارگه می رفت و میگفت.
سعدی.
یا از در عاشقان درون آی
یا از در طالبان برون رو.
سعدی.
برون رفت و هر جانبی بنگرید
به اطراف وادی نگه کرد و دید.
سعدی.
برون رفتم از جامه دردم چو سیر
که ترسیدم از زجر برنا و پیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از باز رفتن
تصویر باز رفتن
مجددا رفتن دوباره رفتن باز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
انجام شدن، بجوش آمدن و از سر ریختن آب در ظرف غذا بغلیان آمدن یا بسر رفتن کار. انجام شدن کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
بزیر رفتن پایین رفتن، غوطه ور شدن، نفوذ کردن داخل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغل رفتن
تصویر بغل رفتن
بیک طرف رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو گرفتن
تصویر بو گرفتن
بوناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برون رفتن
تصویر برون رفتن
بیرون رفتن خارج شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو گرفتن
تصویر بو گرفتن
((گِ رِ تَ))
گندیدن، فاسد شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
غرقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
Indulge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
se livrer, enfoncer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
şımartmak, çökertmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
kujitosa, kupinda
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
عیش کرنا , گڈمڈ ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
หลงระเริง , บุ๋ม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
বিলাসিতা করা , গর্ত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
沉溺 , 凹陷
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
甘やかす , へこませる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
zich overgeven, deuken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
לפנק , שקע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
빠지다 , 움푹 들어가다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
memanjakan, penyok
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
लिप्त होना , धक्के से नुकसान पहुँचाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
indulgere, ammaccare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
впадати в розкіш , вмятина
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
oddać się, wgniecenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
sich hingeben, eindrücken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
потворствовать , вмятина
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
se entregar, amolgar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرو رفتن
تصویر فرو رفتن
consentir, abollar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی